سلامت روان در دوران کودکی یکی از پایههای اصلی رشد سالم در بزرگسالی است. بسیاری از مشکلاتی که در نوجوانی یا بزرگسالی بروز میکنند، ریشه در تجربیات و هیجانات دوران کودکی دارند. کودکی که اضطراب، افسردگی یا مشکلات رفتاری را تجربه میکند، اگر درمان مناسب دریافت نکند، ممکن است در روابط اجتماعی، تحصیلی و حتی آیندهی شغلیاش با چالش روبهرو شود. روانشناس کودک به افزایش آگاهی خانواده ها جهت ایجاد شرایط لازم برای رشد و درمان کودک و نوجوان کمک می نماید.
رواندرمانی کودک به مجموعهای از روشها و تکنیکها گفته میشود که هدف آن کمک به کودک برای شناخت و مدیریت احساسات، تغییر رفتارهای مشکلساز، تقویت مهارتهای اجتماعی و حل تعارضات درونی است این کار توسط روانشناس کودک و درمانگر کودک صورت می پذیرد . تفاوت مهم رواندرمانی کودک با بزرگسال در شیوهی برقراری ارتباط است. کودکان توانایی بیان مستقیم مشکلات خود را ندارند و درمانگر باید از ابزارهایی مانند بازی، نقاشی و تعامل با والدین برای کشف دنیای درونی آنها استفاده کند.
کودک کیست؟
درمان فقط مختص کودکان با مشکلات حاد نیست؛ بلکه میتواند برای هر کودکی که با مسائل روزمره دستوپنجه نرم میکند، مفید باشد. برای اینکه بفهمیم چه کسی کودک محسوب میشود باید هم به تعریفهای علمی و هم به دیدگاههای حقوقی و اجتماعی نگاه کنیم:
۱. تعریف علمی ـ روانشناسی و رشد
در روانشناسی رشد، انسان از تولد تا بزرگسالی به چند مرحله تقسیم میشود:
نوزادی: از تولد تا حدود ۲ سالگی
اوایل کودکی: ۲ تا ۶ سالگی
میانه کودکی: ۶ تا ۱۲ سالگی
نوجوانی: حدود ۱۲ تا ۱۸ سالگی
در این تقسیمبندی، اصطلاح «کودک» معمولاً به بازهی تولد تا پایان ۱۲ سالگی گفته میشود.
۲. تعریف حقوقی
کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل: کودک به هر فرد زیر ۱۸ سال گفته میشود، مگر اینکه قوانین ملی کشور سن کمتری را برای بلوغ یا بزرگسالی تعیین کرده باشد
در بسیاری از کشورها، سن ۱۸ سال مرز میان کودکی و بزرگسالی است، هرچند ممکن است برخی حقوق و مسئولیتها (مثل ازدواج یا کار) در سنین پایینتر هم تعریف شده باشند
۳. تعریف اجتماعی ـ فرهنگی
در فرهنگ عمومی، واژهی «کودک» گاهی حتی برای نوجوان هم استفاده میشود اما در نگاه دقیقتر، کودک کسی است که هنوز به بلوغ جسمی، روانی و اجتماعی کامل نرسیده است و نیازمند حمایت و مراقبت ویژه از سوی خانواده و جامعه است.
کودک به فردی گفته میشود که از تولد تا پیش از ورود به بزرگسالی قرار دارد. از نظر علمی معمولاً تا ۱۲ سالگی، و از نظر حقوقی در سطح جهانی تا ۱۸ سالگی در دستهی کودک قرار میگیرد.
رواندرمانی کودک با روانشناس کودک
روان درمانی کودک مجموعهای از روشها و مداخلات علمی و حمایتی است که بهوسیلهی روانشناس یا درمانگر آموزشدیده انجام میشود تا به کودک در شناخت، بیان و مدیریت احساسات، اصلاح رفتارهای مشکلساز، بهبود روابط اجتماعی و تقویت مهارتهای مقابلهای کمک کند.
این نوع درمان با توجه به سن و سطح رشدی کودک طراحی میشود، چون کودکان توانایی بیان مستقیم مشکلات خود مانند بزرگسالان را ندارند. به همین دلیل رواندرمانگر از ابزارهایی مانند بازی، نقاشی، داستان، هنر، تعامل با والدین و گفتگوهای سادهشده برای برقراری ارتباط و کشف دنیای درونی کودک استفاده میکند.
رواندرمانی کودک میتواند برای مشکلاتی همچون اضطراب، افسردگی، ترسها، مشکلات رفتاری، اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD)، مشکلات ناشی از طلاق والدین، سوگ، یا تجربههای آسیبزا (تروما) بهکار گرفته شود.
ویژگی مهم رواندرمانی کودک این است که معمولاً مشارکت والدین یا خانواده بخش جدانشدنی آن است. درمانگر به والدین آموزش میدهد که چگونه محیطی امن و حمایتگر برای کودک ایجاد کنند و مهارتهای لازم را در خانه ادامه دهند.
بهطور خلاصه رواندرمانی کودک فرایندی است علمی، حمایتی و متناسب با رشد کودک و هدف آن کمک به رشد سالم هیجانی، رفتاری و اجتماعی کودک است و روشها بر پایه بازی، تعامل و خلاقیت طراحی میشوند و والدین نقش کلیدی در موفقیت این درمان دارند.
دلایل و عواملی که باعث ایجاد اختلال در رشد طبیعی کودک می شود
یکی از مهمترین وظایف والدین و مراقبان، فراهم کردن محیطی امن برای رشد همهجانبه کودک است. با این حال، عوامل متعددی میتوانند روند رشد طبیعی کودک را مختل کرده و باعث ایجاد مشکلات عاطفی، رفتاری و ذهنی شوند که نیاز به روانشناس کودک و مشاوره روانشناسی را ضروری میسازند. این عوامل به طور کلی به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
۱. عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی
این عوامل ریشههای درونی دارند و از بدو تولد یا حتی پیش از آن بر رشد کودک تأثیر میگذارند.
اختلالات ژنتیکی: برخی اختلالات ژنتیکی مانند سندروم داون، سندروم ترنر یا اختلالات متابولیکی میتوانند باعث تأخیر در رشد شناختی، جسمی و حرکتی کودک شوند
مشکلات در دوران بارداری یا زایمان: قرار گرفتن مادر در معرض سموم، عفونتها، تغذیه نامناسب یا زایمان زودرس میتواند بر رشد مغزی و عصبی جنین تأثیر بگذارد و منجر به مشکلات رشدی در آینده شود
بیماریهای جسمی مزمن: بیماریهایی مانند بیماریهای مزمن قلبی، کلیوی یا ریوی، میتوانند به صورت غیرمستقیم بر رشد روانشناختی کودک تأثیر بگذارند، زیرا کودک درگیر درد، بستری شدنهای مکرر و محدودیتهای جسمی میشود
اختلالات بیوشیمیایی مغز: عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز میتواند منجر به اختلالاتی مانند اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) یا اختلالات خلقی مانند افسردگی و اضطراب شود
۲. عوامل محیطی و اجتماعی
محیط پیرامون کودک، از خانواده تا مدرسه و جامعه، نقشی حیاتی در سلامت روان او ایفا میکند.
محیط خانوادگی پراسترس: مشاجرههای دائمی والدین، طلاق پرکشمکش، خشونت خانگی یا سوءاستفاده (جسمی، عاطفی یا جنسی) میتواند منجر به تروما و مشکلات روانی شدید در کودک شود. این کودکان اغلب با اضطراب، افسردگی، پرخاشگری و مشکلات رفتاری دستوپنجه نرم میکنند
سبک فرزندپروری نامناسب: سبکهای فرزندپروری ناسازگار، مانند سختگیری بیش از حد، بیتوجهی، عدم ابراز محبت یا تنبیه فیزیکی مداوم، میتواند عزت نفس کودک را خدشهدار کرده و باعث ایجاد مشکلات رفتاری و عاطفی در او شود
تغییرات بزرگ در زندگی: رویدادهای استرسزایی مانند نقل مکان به یک شهر جدید، فوت یکی از عزیزان، بیماری یکی از اعضای خانواده یا تغییر مدرسه، میتواند کودک را دچار اضطراب و مشکل در سازگاری کند
مشکلات اجتماعی در مدرسه: قلدری، انزوای اجتماعی، نداشتن دوست یا مشکلات تحصیلی میتواند به اعتماد به نفس کودک آسیب بزند و او را مستعد افسردگی یا اضطراب اجتماعی کند
فقر و سوءتغذیه: فقر میتواند دسترسی کودک به نیازهای اولیه مانند تغذیه مناسب، مراقبتهای بهداشتی و محیطهای آموزشی غنی را محدود کند، که همگی بر رشد جسمی و ذهنی او تأثیر میگذارند
۳. تروما (تجربههای آسیبزا)
تروما به هر تجربه آسیبزای جسمی یا روانی گفته میشود که کودک را از نظر عاطفی تحت تأثیر قرار دهد.
آسیبهای جسمی و روانی: تجربه سوءاستفاده جسمی یا جنسی، مشاهده خشونت، بلایای طبیعی، تصادفات یا حوادث آسیبزا میتواند به ایجاد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در کودک منجر شود
غفلت و بیتوجهی: عدم دریافت محبت، توجه و مراقبت کافی از سوی والدین، به اندازه سوءاستفاده مستقیم میتواند آسیبزا باشد و باعث مشکلات دلبستگی، عزت نفس پایین و مشکلات رفتاری در کودک شود
رویدادهای ناگهانی: از دست دادن ناگهانی یک والد یا فرد مهم زندگی، میتواند باعث ایجاد غم و اندوه شدید و مشکلات در تنظیم احساسات شود
در نهایت، ترکیبی از این عوامل میتوانند بر سلامت روان کودک تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، کودکی با زمینه ژنتیکی اضطراب، در یک محیط خانوادگی پراسترس و والدین افسرده، بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات اضطرابی قرار میگیرد. شناخت این عوامل به والدین و روانشناس کودک و نوجوان کمک میکند تا به موقع مشکلات را شناسایی کرده و با کمک رواندرمانی، از رشد سالم و طبیعی کودک حمایت کنند.
انواع رواندرمانی کودک با روانشناس کودک و نوجوان با تجربه
رواندرمانی کودک، یک رویکرد درمانی تخصصی است که در آن روانشناس کودک به کودکان کمک میکند تا احساسات، افکار و رفتارهای خود را درک و مدیریت کنند. این روش، برخلاف درمان بزرگسالان، اغلب از زبان بازی، هنر و داستانگویی برای برقراری ارتباط با کودک استفاده میکند.
هدف اصلی، ایجاد یک فضای امن و حمایتی است تا کودک بتواند آزادانه خود را بیان کند و مهارتهای لازم برای حل مسائل و مقابله با استرس را بیاموزد.
۱. روانشناس کودک و درمان شناختی ـ رفتاری (CBT)
یکی از رایجترین و اثباتشدهترین رویکردها برای درمان کودکان است. در CBT کودک یاد میگیرد افکار منفی خود را شناسایی کند، آنها را به چالش بکشد و جایگزین افکار سازنده کند. برای مثال، کودکی که دچار اضطراب امتحان است ممکن است فکر کند: «من حتماً شکست میخورم.» درمانگر به او کمک میکند این فکر را با جملهای منطقیتر مانند «من تلاش کردهام و میتوانم موفق شوم» جایگزین کند.
CBT در درمان مشکلاتی مانند اضطراب جدایی، وسواس، افسردگی و مشکلات رفتاری بسیار مؤثر است. همچنین این روش معمولاً کوتاهمدت است و نتایج قابل مشاهدهای در مدت زمان محدود به همراه دارد.
این رویکرد به کودک کمک میکند تا ارتباط بین افکار، احساسات و رفتارهای خود را درک کند و به کودک میآموزد که چگونه الگوهای فکری منفی را شناسایی کرده و آنها را با افکار واقعبینانهتر جایگزین کند. این روش برای درمان اضطراب، افسردگی و اختلالات وسواسی در کودکان بسیار مؤثر است.
۲. درمان دیالکتیکی رفتاری (DBT) با روانشناس کودک
این روش بیشتر برای نوجوانانی که رفتارهای خودآزارانه یا افکار آسیبزننده دارند کاربرد دارد و ترکیبی از آموزش مهارتهای تنظیم هیجان، ذهنآگاهی و مهارتهای بینفردی است. هدف این درمان این است که کودک یا نوجوان بیاموزد احساسات شدید خود را مدیریت کند و به جای واکنشهای ناگهانی، راههای سالمتری برای ابراز هیجانات پیدا کند.
۳. بازیدرمانی (Play Therapy) به همراه درمانگر کودک
کودکان اغلب از طریق بازی، افکار و احساسات پنهانشدهی خود را نشان میدهند. بازیدرمانی دقیقاً بر همین اساس طراحی شده است. در این روش، درمانگر از اسباببازیها، عروسکها، لگو، نقاشی یا بازیهای نمادین استفاده میکند تا به کودک کمک کند احساساتش را بیان کند. برای مثال، کودکی که خشونت در خانه را تجربه کرده ممکن است با استفاده از عروسکها صحنههای پرخاشگری را بازسازی کند. درمانگر از این سرنخها برای درک بهتر دنیای درونی کودک و کمک به او استفاده میکند.
بازی زبان طبیعی کودکان است. در بازیدرمانی، رواندرمانگر از اسباببازیها، عروسکها و ابزارهای خلاقانه برای کمک به کودک استفاده میکند تا احساسات خود را که با کلمات نمیتواند بیان کند، نشان دهد. این روش به کودک اجازه میدهد تا در یک محیط امن، ترسها، خشمها و نگرانیهای خود را به نمایش بگذارد و با آنها کنار بیاید.
۴. درمان والد ـ کودک (PCIT)
این روش با تأکید بر رابطهی والد و کودک انجام میشود. درمانگر به والدین آموزش میدهد که چگونه در لحظات بازی یا تعامل روزمره، رفتارهای مثبت کودک را تقویت کنند و در برابر رفتارهای منفی واکنش مناسب نشان دهند. PCIT بهویژه برای کودکانی که مشکلات رفتاری شدید یا اختلال نافرمانی مقابلهای دارند مؤثر است.
۵. روانشناس کودک و رواندرمانی خانوادگی
گاهی اوقات مشکل کودک تنها به فرد او مربوط نمیشود بلکه ریشه در روابط خانوادگی دارد. در رواندرمانی خانوادگی همهی اعضای خانواده در جلسات حضور پیدا میکنند. این روش کمک میکند الگوهای ارتباطی ناسالم شناسایی و اصلاح شوند. برای مثال، کودکانی که شاهد دعواهای مکرر والدین هستند ممکن است علائم اضطراب یا افسردگی نشان دهند و در این شرایط، حضور خانواده در روند درمان ضروری است.
برای پیشگیری از قرار گرفتن در معرض آسیبهای خانواده و به دنیا آوردن کودکانی که قربانی اینگونه آسیبها هستند بر زوجهای جوان لازم است که پیش از ازدواج و رفتن زیر یک سقف از مشاوره های قبل از ازدواج بهره برده و در صورت توافق رفتاری و اخلاقی اقدام به تشکیل خانواده نموده و سپس فرزندان را وارد کانون خانواده نمایند.
رواندرمانی کودک یک فرآیند تیمی است و نقش والدین در آن حیاتی است. رواندرمانگر معمولاً جلساتی را با والدین برگزار میکند تا آنها را در جریان پیشرفت درمان قرار دهد و راهکارهای عملی برای حمایت از فرزندشان در خانه ارائه دهد. مشارکت فعال والدین، به کودک کمک میکند تا آنچه در جلسات درمانی یاد گرفته را در زندگی روزمره خود به کار گیرد.
۶. رواندرمانی مبتنی بر دلبستگی (CPP)
این رویکرد مخصوص کودکان خردسال (۰ تا ۵ سال) است که تجربههای آسیبزا یا استرسهای شدید داشتهاند. هدف CPP بازسازی احساس امنیت در کودک از طریق تقویت رابطهی او با والد یا مراقب اصلی است. درمانگر به والد کمک میکند تا درک بهتری از نیازهای هیجانی کودک پیدا کند و پاسخهای حمایتیتری ارائه دهد.
۷. درمان فیلیال
فیلیال تراپی (Filial Therapy) یا درمان فیلیال، یک نوع بازیدرمانی آموزشمحور هست که در آن والدین آموزش میبینند خودشان نقش درمانگر بازی را برای فرزندشان ایفا کنند. یعنی بهجای اینکه فقط درمانگر با کودک کار کند، درمانگر به والدین یاد میدهد که چطور از طریق بازی، گوش دادن فعال، و ایجاد ارتباط عاطفی عمیق، به فرزندشان کمک کنند احساساتش را بیان کند و مشکلات رفتاری یا هیجانیاش را مدیریت کند.
این درمان به تقویت رابطه والد ـ کودک کمک میکند. والدین آموزش می بینند که به احساسات کودک حساستر باشند. کودک حس میکند شنیده و درک می شود. نتایج درمانی پایدارتر میشوند، زیرا والدین در خانه روند درمان را ادامه میدهند.
در این روش والدین خود آموزش میبینند تا نقش درمانگر بازی را برای کودک بر عهده بگیرند. این کار نهتنها به کودک در بیان احساسات کمک میکند بلکه رابطهی عاطفی والد و کودک را نیز عمیقتر میسازد.
۸. درمانهای هنری و خلاقانه
هنردرمانی، موسیقیدرمانی یا تئاتردرمانی ابزارهایی ارزشمند برای کمک به کودکانی هستند که توانایی بیان شفاهی احساسات خود را ندارند. نقاشی کردن، نواختن موسیقی یا ایفای نقش میتواند به آنها فرصت دهد احساسات سرکوبشدهی خود را به شیوهای سالم تخلیه کنند.
نقاشی، مجسمهسازی و داستانسرایی ابزارهای قدرتمندی برای بیان خود هستند. این درمانها به کودک فرصت میدهند تا بدون نیاز به کلمات، احساسات پیچیده خود را به نمایش بگذارد و آنها را پردازش کند.
۹. آموزش مدیریت والد (PMT)
این رویکرد تمرکز اصلی را روی والدین قرار میدهد. والدین یاد میگیرند چگونه با استفاده از پاداش، تقویت مثبت، و پیامدهای منطقی رفتار کودک را هدایت کنند. PMT بیشتر برای مشکلات رفتاری شدید مانند پرخاشگری یا بیانضباطی در مدرسه کاربرد دارد.
روانشناس کودک و نوجوان در طی جلسات مشاوره اولیه با والدین و کودک تشخیص می دهند که کدام رویکرد یا چند رویکرد درمانی، همزمان برای کمک به روان کودک نیاز است و با به کار بردن این روش و تکنیکها به درمان فرد آسیب دیده می پردازند سرکار خانم دکتر ویدا بنیادی به عنوان یک روانشناس متبحر با شما در درمان فرزند خود همکاری می نماید.
تکنیکهای خاص روانشناس کودک در رواندرمانی کودک
همه ما آرزو داریم فرزندانمان در دنیایی شاد و امن رشد کنند. اما گاهی اوقات، مسائل عاطفی، رفتاری یا ذهنی مانعی برای این رشد میشوند. در چنین شرایطی، روان شناس کودک با روان درمانی کودک به عنوان یک ابزار قدرتمند، میتواند به آنها کمک کند تا با چالشهایشان کنار بیایند و به پتانسیل کامل خود دست یابند.
تکنیکهای زیر باعث میشوند کودک به زبان خود بتواند دربارهی دنیای درونیاش صحبت کند.
- بازی کلمات احساس: کودک احساسات مختلف را نام میبرد و آنها را در موقعیتهای مختلف شناسایی میکند
- بازی خشم: کودک یاد میگیرد هیجان خشم را تشخیص دهد و راههای سالم برای کنترل آن پیدا کند
- حبابهای تنفسی: تمرینی ساده برای یادگیری تنفس آرام و کنترل اضطراب
- داستاننویسی: کودک یک «داستان دوم» درباره رویداد آسیبزا مینویسد تا تجربه را بازپردازش کند
نقش روانشناس کودک و روان درمانگر در رویکرد درمانی
روانشناس کودک فضایی امن و بدون قضاوت فراهم می کند
روش درمانی متناسب با سن و مشکل کودک انتخاب می کند
والدین را آموزش می دهد و راهکارهایی برای خانه ارائه می دهد
روند پیشرفت کودک را ارزیابی و در صورت نیاز روش درمانی را تغییر خواهد داد
نقش والدین در همکاری با روانشناس کودک
مشارکت والدین با درمانگر کودک در درمان اختلالات رفتاری و روانی کودک یکی از مهمترین عوامل موفقیت درمان است. والدین باید:
در جلسات حضور فعال داشته باشند و تنها شنونده نباشند
تمرینها و تکالیف درمانی را در خانه اجرا کنند
محیطی حمایتی و امن برای کودک فراهم کنند
صبور باشند، زیرا تغییر رفتار زمانبر است
والدین بهعنوان اولین و اصلیترین الگوی کودک، نقش مهمی در یادگیری مهارتهای عاطفی و اجتماعی او دارند.
چه زمانی کودک به رواندرمانی و درمان مشکلات عاطفی نیاز دارد؟
تصمیم برای شروع رواندرمانی میتواند دشوار باشد. اما اگر متوجه تغییرات قابلتوجه و مداوم در فرزندتان شدید، بهتر است با یک درمانگر کودک یا روانشناس کودک و نوجوان مشورت کنید. برخی از نشانههایی که نیاز به رواندرمانی را مطرح میکنند عبارتند از:
تغییر ناگهانی در خواب یا اشتها
افت چشمگیر در عملکرد تحصیلی
شکایتهای جسمانی مداوم بدون علت پزشکی
بروز اضطراب یا افسردگی طولانیمدت
انزوا، پرخاشگری، کجخلقی مداوم، لجبازی، یا رفتارهای واپسگرایانه (مثل شبادراری)
اضطراب شدید، ترسهای غیرمنطقی، غم و اندوه طولانیمدت یا انزوا
افت تحصیلی ناگهانی، مشکل در برقراری ارتباط با همسالان یا مقاومت در برابر رفتن به مدرسه
از دست دادن یکی از عزیزان، طلاق والدین، حوادث ناگوار یا هرگونه سوءاستفاده
اگر والدین چنین نشانههایی را مشاهده کنند، بهتر است هرچه سریعتر از مشاوره روانشناسی کمک بگیرند.
انتخاب روانشناس کودک یا درمانگر برای درمان مشکلات رفتاری کودک و نوجوان
روانشناس کودک باید در حوزهی درمان کودک و نوجوان تخصص کافی داشته باشد
داشتن تجربهی کافی در روشهای مختلف رواندرمانی
داشتن ارتباط مؤثر و صمیمانه با کودک
توانایی همکاری و آموزش والدین
همچنین توصیه میشود والدین قبل از شروع درمان، جلسهای برای پرسش و پاسخ با درمانگر داشته باشند تا دربارهی سبک کار او اطلاعات کافی کسب کنند. همچنین والدین نیاز به مشاوره روانشناسی فردی دارند که برای رسیدن به نتیجه درمانی بهتر کودک، این جلسه برگزار می شود.
جمعبندی
رواندرمانی کودک ابزاری ارزشمند برای کمک به کودکان در مواجهه با مشکلات هیجانی، رفتاری و اجتماعی است. روشهای متنوعی از CBT و بازیدرمانی گرفته تا درمان خانوادگی و هنردرمانی وجود دارد که بسته به شرایط کودک انتخاب میشوند. نقش فعال والدین در این روند کلیدی است، زیرا آنها پلی میان جلسات درمانی و زندگی روزمره کودک هستند.
بهخاطر داشته باشیم که مراجعه به روانشناس کودک نشانهی ضعف نیست، بلکه اقدامی پیشگیرانه و حمایتی برای تضمین آیندهی سالمتر اوست. رواندرمانی کودک یک سرمایهگذاری برای آینده است. با فراهم کردن فضایی امن برای رشد و درمان، به کودکان کمک میکنیم تا با مشکلات فعلی خود کنار بیایند و در آینده به بزرگسالانی سالم و توانمند تبدیل شوند. اگر نگران سلامت روان فرزندتان هستید، به یاد داشته باشید که مشاوره با یک روانشناس کودک اولین و مهمترین قدم برای ایجاد یک تغییر مثبت است.
